یادواره شهدا و رزمندگان توپخانه سپاه خراسان بزرگ

شهید ساغروانیان-علی اصغر

شهید ساغروانیان-علی اصغر

شهیدعلی اصغرساغروانیان

نام پدر: سیدجلال

تاریخ تولد: 22-2-1344 شمسی

محل تولد: خراسان رضوی - مشهد 

بسیجی- مجرد 

دیدبان

تاریخ شهادت : 25-12-1363 شمسی

محل شهادت :جزیره مجنون 

گلزار شهدا: بازه حور

خراسان رضوی - مشهد

شهدای توپخانه لشگر 5 نصر و ویژه شهدا

(دیده بانان توپخانه لشکر ۵ نصر قبل از عملیات والفجر مقدماتی سایت ۴)
نفر سمت چپ شهید ساغراوانیان از مشهد-نفر سوم آقای قنبری از بیرجند-نفر چهارم آقای طاهری ازمشهد

توپخانه سپاه خراسان

دیدبانی5نصر

شهدای توپخانه لشگر 5 نصر و ویژه شهدا

شهیدعلی اصغرساغروانیان

نظرات (۱)

مفقود الاثر

یادش به خیر آن روزها که آزاده ها به آغوش وطن باز می گشتند .

هر کوچه ای که چراغانی بود نوید از نور امید و زندگی تازه ای در قلب پدر و مادری کمان زیر بار انتظار و همسری خمیده اما استوار و فرزندانی با دیدگانی غریب بود .

وارد ایران شده بود شماره عمه اش را گرفت تا بوق خورد بعد از لحظاتی صدای آشنای عمه اش گوشش را نوازش داد با خوشحالی صحبت کرد و شوخی های دوران کودکی اش بینشان رد و بدل شد .

عمه تلفن را که قطع کرد تمام خوشحالیش را برداشت و به سرعت به سمت خانه برادر ... 

کوچه را ریسه کشی کردند ، گوسفند داخل حیاط بسته شده بود ، قصاب منتظر یک تماس بود تا خودش را برساند ...

انتظار حس عجیبی است مخصوصا وقتی فکر می کنی به انتها رسیده است اما زمانی زجر آور تر می شود که دیگر نا امید می شوی خود را به هر جایی می کوبی که افکارت رهایت کنند ...

وقتی میرسد خود را روبروی مسئولی میبینی که با زحمت وقت ملاقات گرفته ای ...

نمی دانم که چه شنیدی ای پدر که هر وقت یادی از آن مسئول میشود او را لعنت میکنی و می گویی 《پسرم  پیش اینهاست و به من نمی دهندش 》 ....

و انتظار و انتظار و تنتظار ....

 

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی